فهرست مطالب

مطالعات تاریخی - پیاپی 69 (تابستان 1399)

نشریه مطالعات تاریخی
پیاپی 69 (تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1400/08/18
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمدتقی تقی پور* صفحات 5-29

    جنبش اجتماعی‌ای که به رهبری امام خمینی در سال 1357 در قالب «انقلاب اسلامی» به پیروزی رسید، آغازش به آغاز دهه 1340 بازمی‌گردد. در آن سال‌ها، رویداد‌ها و اقدام‌های زیر در پیدایش جنبش امام خمینی نقش داشتند: طرح «انجمن‌های ایالتی و ولایتی»، رفراندوم موسوم به «انقلاب سفید» در سال 1341؛ و تصویب «لایحه کاپیتولاسیون» در مجلس شورای ملی در مهر 1343. در بستر همین جنبش بود که نیروهای حکومت به مردم و روحانیت در روزهای سوم بهمن 1341، دوم فروردین 1342 و 15 خرداد 1342 حمله کردند. در این مقاله با تحلیل و بررسی گفتارها و نوشتارهای امام خمینی در دوران نخست جنبش (1340-1343)، که با تبعید امام در 13 آبان 1343 به پایان می‌رسد، به این نتیجه رسیده‌ایم که «نهضت امام خمینی» خیزشی علیه تهدیدهای صهیونیسم جهانی بود. امام خمینی «نقطه کانونی خطر» برای ایران اسلامی را صهیونیسم و اسراییل می‌دانست که سیاست‌های خود را از طریق و ابزاردستی حکومت پهلوی انجام می‌داد.

    کلیدواژگان: صهیونیسم، یهود، بهاییت، جنبش 15 خرداد، اصلاحات ارضی، انقلاب سفید
  • یعقوب توکلی*، زهرا سرگزی صفحات 30-42

    با جدایی افغانستان از ایران در دوران قاجار، که در اثر فشار انگلیس بر حکومت قاجار و مطابق عهدنامه پاریس صورت گرفت، مساله آب و رود هیرمند در بخش جنوب شرقی کشور به‌وجود آمد. این مساله در دوران پهلوی اول تداوم یافت که در نهایت به قرارداد 1317 میان ایران و افغانستان انجامید؛ اما قرارداد عملا اجرا نشد و مشکل به سال‌ها و ادوار بعد منتقل شد. در این مقاله با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه‌ای به بررسی مساله آب و رود هیرمند و فعالیت‌های دیپلماتیک صورت گرفته در این باره در عصر پهلوی دوم پرداخته‌ایم. در حکومت پهلوی دوم نیز با مداخله شرکت‌های غربی، به ویژه آمریکایی، و نیز بی‌ثباتی سیاسی داخل افغانستان مشکل آب همچنان پابرجا بود. با مذاکراتی که در سراسر این دوره صورت گرفت، سرانجام قرارداد 1351 میان دو طرف به امضا رسید. این قرارداد ضعف‌هایی داشت که یکی از آنها عدم تعیین سهم ایران از سیلاب‌های هیرمند بود.

    کلیدواژگان: ایران، هیرمند، سیستان، پهلوی، افغانستان
  • سمانه بایرامی* صفحات 43-57

    در مقاله حاضر که مبتنی بر مطالعه اسناد کتابخانه ملی و مرکز اسناد ریاست جمهوری است، به بررسی مهاجرت ایرانیان به روسیه و بازگشت آنان به کشور پس از انقلاب اکتبر 1917 پرداخته‌ایم و از این رهگذر اوضاع ایالت آذربایجان در این دوران را بررسی کرده‌ایم. مقصود از روسیه بیشتر سرزمین‌هایی است که کمی قبل جزیی از قلمرو ایران بودند و در دو معاهده گلستان و ترکمنچای از ایران جدا شدند. مهاجرت متقابل ایرانیان و قفقازی‌ها که چند دهه پیش از مشروطه آغاز شد در تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آذربایجان تاثیرگذار بود. پیش از مشروطه، ایرانیان مهاجر در روسیه به عنوان جمعیتی تاثیرگذار صاحب مدرسه، انجمن و روزنامه بودند و توانستند افکار و تجربیات خود را به ایران منتقل کنند. در سال‌های پس از مشروطه نیز این مهاجرت‌ها تا وقوع انقلاب در روسیه ادامه داشت. پس از آن مهاجرت معکوس به کشور آغاز شد و تعداد زیادی از اتباع ایرانی و غیرایرانی ساکن در شوروی به دلایل مختلف از جمله مخالفت با حکومت بلشویکی، سختی معیشت و فشار ماموران شوروی به صورت قانونی و غیرقانونی وارد ایران شدند. این بازگشت‌ها در دو موج عمده 1308 و 1317 رخ داد. مهاجران ایرانی که از روسیه بازگشتند در سال‌های پس از شهریور 1320 و در تحولات آذربایجان نقش موثری ایفا کردند و گروهی از آنان هم با حمایت شوروی، فرقه دمکرات آذربایجان را با اهداف تجزیه‌طلبانه تشکیل دادند.

    کلیدواژگان: مهاجرت، ایالت آذربایجان، انقلاب اکتبر 1917، قفقاز
  • علیرضا کریمی*، داریوش وظیفه صفحات 58-69

    در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر اسناد و منابع کتابخانه‌ای به بررسی فعالیت‌های «سپاه صلح» در ایران بین سال‌های 1342 تا 1355 در زمینه کشاورزی پرداخته‌ایم. در واقع بخش مهمی از تاریخ اصلاحات ارضی و سیاست‌گذاری در حوزه کشاورزی به این سیاست‌های آمریکایی بازمی‌گردد. سپاه صلح با دو هدف نفوذ در کشورهای جهان سوم و نیز مقابله با کمونیسم در بخش اجتماعی، خدمات، امور فنی و کشاورزی مشغول به فعالیت شد. در این دو دهه با مداخله سازمان‌ها و شرکت‌های مختلف غربی و از جمله تشکیلات موسوم به «سپاه صلح» ساختارهای کشاورزی در ایران دگرگون شد که آثار اجتماعی و اقتصادیش پس از آن به‌تدریج نمایان شد.

    کلیدواژگان: استعمار، دوران پسااشغال، سپاه صلح، اصلاحات ارضی
  • علی اکبر ندایی* صفحات 70-93

    در تاریخ گذشته ایران، بخش‌های زیادی از خاک کشور به واسطه جنگ‌ها و منازعات گوناگون از دست رفت، اما این واگذاری‌ها همیشه با جنگ و خونریزی همراه نبود. یکی از آن بخش‌های مهم بحرین بود که استان چهاردهم کشور در دوران پهلوی به شمار می‌آمد. این پژوهش با به‌کارگیری «نظریه پیوستگی جیمز روزنا»  به شناخت عوامل جدایی بحرین از ایران در دو سطح داخلی و نظام بین‌الملل می‌پردازد. پرسش اصلی تحقیق این است که عوامل داخلی و بین‌المللی در جدایی بحرین از ایران چه بوده‌اند؟ فرضیه محوری مقاله نیز این است که جدایی بحرین از ایران منطبق بر دکترین دو ستونی نیکسون و موافقت شاه با هدف و انگیزه پذیرش نقش ژاندارمی منطقه خلیج فارس بوده است. لذا سعی شد بر اساس این نظریه عوامل دخیل در هر دو سطح مذکور به صورت مجزا بررسی شود. در این اثر، متغیرهای نظریه پیوستگی روزنا، بر اثر میزان اثرگذاری رده‌بندی شده‌اند. ابتدا متغیر نظام بین‌الملل و عوامل آن، سپس متغیر فرد، متغیر بوروکراتیک یا حکومتی، متغیر اجتماعی و در نهایت متغیر نقش، بر اساس تفکیک عوامل دخیل در قالب هر متغیر و میزان اثرگذاری، آمده است.

    کلیدواژگان: بحرین، شاه، آمریکا، دکترین نیکسون، ژاندارم منطقه
  • محمدحسن نجاری* صفحات 94-106

    شیخیه مانند بسیاری از فرقه‌های معاصر، تحولاتی را از دوران قاجار تا پایان پهلوی داشته است. ریشه شیخیه کرمان به شاهزاده‌های قاجار می‌رسد. اصحاب شیخیه کرمان در دوران قاجار و در انشعاب‌هایی که در جریان کلی شیخیه رخ داد، از مهم‌ترین منتقدان بابیت و بهاییت بودند. پس از تشکیل حکومت پهلوی نیز خاندان‌های اصلی شیخیه کرمان، همچون ابراهیمی، که در جایگاه رهبری فرقه بودند، توانستند کم‌وبیش قدرت خود را حفظ کنند و مناصب حساس دولتی را به‌دست آورند. در این دوره مشاهده می‌شود که رهبران شیخی با حکومت پهلوی هماهنگ هستند و به‌رغم ادعاهایی که، به‌عنوان یک فرقه شیعی، در تقابل با بهاییت داشته‌اند، اقدام عملی و نظری روشنی علیه بهاییت انجام نمی‌دهند.

    کلیدواژگان: شیخیه کرمان، کریمخانیه، بهاییت، پهلوی